نوشته شده در تاريخ دو شنبه 9 / 10 / 1391برچسب:, توسط عارف |

بگو سرگرم چي بودي که اينقدر ساکت و سردي

خودت آرامشم بودي خودت دلواپسم کردي

ته قلبت هنوز بايد يه احساسي به من باشه

چقدر بايد بمونم تا يکي مثل تو پيدا شه

تو روز و روزگار من بي تو روزاي شادي نيست

تو دنياي مني اما به دنيا اعتمادي نيست

تو روز و روزگار من بي تو روزاي شادي نيست

تو دنياي مني اما به دنيا اعتمادي نيست

سلام اي ناله ي بارون!!! سلام اي چشماي گريون!!! سلام روزاي تلخ من!!!

هنوزم دوستش دارم!!! سلام اي بغض تو سينه!!! سلام اي آه آيينه!!!

سلام  شبهاي دل کندن!!! هنوزهم دوستش دارم!!!

 نمي دوني تو اين روزا چقدر حالم پريشونه

دلم با رفتنت تنگو دلم با بودنت خونه

خرابه حال من بي تو نمي تونم که بهترشم

تو دستاي تو گل کردم بذار با گريه پرپرشم

يه بي نشونم تو اين خزون يه بي نشونم تو اين خزون , منو از خودت بدون...

يه بي نشونم تو اين خزون يه بي قرارم  يه نيمه جون  منو از خودت بدون...  منو از خودت بدون...

سلام اي ناله ي بارون!!! سلام اي چشماي گريون!!! سلام روزاي تلخ من!!!

هنوزم دوستش دارم!!! سلام اي بغض تو سينه!!! سلام اي آه آيينه!!!

سلام  شبهاي دل کندن!!! هنوزهم دوستش دارم...

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.