نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 25 / 7 / 1390برچسب:, توسط عارف |

آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا 

بي وفا حالا كه من افتاده ام از پا چرا ؟

نوش دارويي بعداز مرگ سهراب آمدي

سنگدل اين زودترميخواستي حالا چرا ؟

عمرما ار مهلت امروز و فرداي تو نيست

من كه يك امروز مهمان توام فرداچرا ؟

نازنينا ما به ناز تو جواني داده ايم

ديگراكنون با جوانان ناز كن با ما چرا ؟

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 23 / 7 / 1390برچسب:, توسط عارف |

خيلي سخته كه بغض داشته باشي ,اما نخواي كسي بفهمه

خيلي سخته كه عزيزترين كست ازت بخواد فراموشش كني

خيلي سخته كه روز تولدت همه بهت تبريك بگن، جز اوني كه فكرميكني به خاطرش زنده اي

خيلي سخته كه غرورت روبه خاطر يه نفربشكني بعدبفهمي دوست نداره

خيلي سخته كه همه چيزت روبه خاطر يه نفر ازدست بدي ، اما اون بگه ديگه نميخوامت.

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 22 / 7 / 1390برچسب:, توسط عارف |

به ستاره هانگاه كن              **************

به چشمك زدنشون بخند

اما بهشون دل نبند

چون چشمكاشون از روي عشق نيست , ازروي عادته......................

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 16 / 7 / 1390برچسب:, توسط عارف |

من كه گفتم اين بهار افسردني است

من كه گفتم اين پرستو مردني است

من كه گفتم اي دل بي بندوبار

عشق يعني رنج يعني انتظار

آه عجب كاري به دستم داد دل

هم شكست وهم شكستم داد دل

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.